بحران سلامت روان زنان افغانستان؛ افزايش خودکشي ها پس از بازگشت طالبان
تاریخ انتشار: ۱۶ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۹۱۵۱۰۶
خبرگزاری آریا-افغانستان کشوری است که برای چندین دهه با جنگ، بیثباتی سیاسی و آشفتگی اجتماعی روبرو بوده است. این عوامل منجر به افزایش نگرانیهای مربوط به سلامت روان بهویژه در میان زنان شده است.
به گزارش خبرگزاری آریا به نقل از بی بی سی ،فقط میخواهم کسی صدایم را بشنود. من احساس درد عمیقی دارم و تنها کسی هم نیستم که این حس را تجربه می کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این دانشجوی جوان بیست و چند ساله، چهار ماه پیش و پس از ممنوعیت تحصیل دختران توسط طالبان، اقدام به خودکشی کرد. او هماکنون تحت درمان زیر نظر یک رواندرمان است.
شرایط او نگاهها را به سمت یک بحران روانی در جامعه افغانستان که بحرانی ناملموس اما بسیار جدی است، جلب میکند.
دکتر امل، روانشناس، میگوید: «ما در افغانستان به شیوع فراگیر افکار خودکشی دچار شدهایم. این بدترین شرایط نسبت به هر زمان دیگر است و جهان نیز کمتر به آن توجه میکند و به ندرت در مورد آن حرف میزند.
او میگوید: «بحران گرسنگی همیشه در سرخط خبرهاست، اما هیچ کس در مورد بحران سلامت روان صحبت نمیکند؛ مثل این است که مردم به مرور از نظر روحی مسموم شوند. روز تا روز آنها امیدشان را از دست میدهند.»
خانم امل میگوید که پس از اعلام ممنوعیت تحصیل دختران، تنها در دو روز، 170 نفر برای مشاوره با او تماس گرفتند. او اضافه میکند که همچنان هر روز تقریباً 7 تا 10 تماس جدید برای مشاوره دریافت میکند. بیشتر افرادی که به او مراجعه میکنند دختران و زنان جوان هستند.
با توجه به آمار سازمان ملل در جامعه عمیقاً مردسالار افغانستان، یک نفر از هر دو شهروند افغانستان، که عموما آن هم زن است، حتی قبل از تسلط طالبان از ناراحتیهای روانی رنج میبرده است. اما کارشناسان میگویند که شرایط اکنون از هر زمان دیگری بدتر است؛ جامعهای که به دلیل چهار دهه جنگ، فرسوده شده و حالا سرکوب آزادی زنان از سوی طالبان و بحران اقتصادی را نیز تجربه میکند.
در این شرایط که کشور با این بحرانها روبرو است، شرح داستانهای خودکشی کار آسانی نیست. اما شش خانواده قبول کردند که داستانهای خود را با ما در میان بگذارند.
نادر یکی از آنهاست. او به ما میگوید که دخترش در اولین روز ترم جدید مکتب/مدرسه در ماه مارس/مارچ امسال اقدام به خودکشی کرد و به زندگی خود پایان داد.
او میگوید: «تا آن روز، او (دخترش) همچنان تصور میکرد که مدارس در نهایت برای دختران باز میشوند. او اطمینان داشت که این اتفاق میافتد. اما وقتی شرایط طبق تصور او پیش نرفت، نتوانست با آن کنار بیاید و جان خود را گرفت. او عاشق مدرسه بود. باهوش و اهل فکر و منطق بود. او میخواست درس بخواند و به کشورش خدمت کند. وقتی مدارس را تعطیل کردند، بسیار افسرده شد و هر روز گریه میکرد.»
هنگامی که نادر حرف میزند، مشهود است که از درد عمیقی رنج میبرد: «زندگی ما نابود شده. دیگر دنیا برای من بیمعنی شده است. احساس پوچی میکنم. حال و روز همسرم هم همینطور است. تحمل اینکه در خانهای زندگی کند که دخترمان در آن خودش را کشته برای او غیر ممکن است.»
بیبیسی خانواده او و دیگر افرادی که داستان خود را نقل کردهاند را به یک متخصص بهداشت روان معرفی کرده است.
مورد دیگر دختری است که در بیست و چند سالگی خودکشی کرده است.
پدر این دختر میگوید: «او میخواست پزشک شود. وقتی مدارس تعطیل شد، بسیار افسرده و ناراحت شده بود...بعد از اینکه به او اجازه شرکت در امتحان ورودی دانشگاه داده نشد، تمام امیدش را از دست داد. این یک اتفاق غیرقابل تحمل است.»
او ناگهان ساکت میشود و شروع به گریه میکند.
داستانهای دیگری هم که شنیدیم مشابه حوادث بالا بودند؛ دختران و زنان جوانی که نتوانستند با آینده تاریک و زندگی خود کنار بیایند.
مهر، استاد پیشین دانشگاه، به ما گفت که او خود دو بار اقدام به خودکشی کرده است.
او به ما میگوید: «طالبان دانشگاهها را به روی زنان بستند، بنابراین من شغلم را از دست دادم. قبلا نانآور خانواده بودم. اکنون از پس هزینهها برنمیآیم و این واقعا روی من تأثیر گذاشت.»
او ادامه میدهد: «از آنجایی که مجبور بودم در خانه بمانم، برای ازدواج تحت فشار قرار میگرفتم. تمام برنامههایی که برای آینده ام داشتم نابود شده بود. احساس سرگردانی مطلق میکردم و هیچ هدف و امیدی به آینده نداشتم. به همین دلیل سعی کردم به زندگیام پایان دهم.»
پس از انتشار اخبار متعدد خودکشی در مناطق مختلف کشور در رسانههای محلی، بیبیسی تصمیم گرفت تا این بحران را بررسی کند.دکتر شان، روانپزشک در یک شفاخانه/بیمارستان دولتی در افغانستان میگوید: «وضعیت بسیار فاجعهبار است. ما اجازه نداریم آمار خودکشی را ثبت کنیم و یا حتی به آن دسترسی داشته باشیم. با اینحال میتوانم به طور قطع بگویم که شما به سختی میتوانید فردی را پیدا کنید که از بیماری روانی رنج نبرده باشد.»
یک مطالعه در ولایت هرات که توسط مرکز مطالعات اپیدمیولوژیک افغانستان در ماه مارس/مارچ امسال انجام شد، نشان میدهد که علائم افسردگی در دو سوم نوجوانان افغانستان مشاهده شده است. سازمان ملل هم در مورد «مشکلات گسترده بهداشت روانی و افزایش گزارشهای مربوط به خودکشی» هشدار داده است.
مقامات طالبان با توجه به اینکه که آمار خودکشی را ثبت نمیکنند به سوالات در مورد افزایش این آمار نیز پاسخی ندادهاند.
بسیاری از خانوادهها نیز به دلیل اینکه ممکن است به آنها انگ ناروا زده شود، از گزارش خودکشی خودداری میکنند.
با توجه به اینکه اطلاعات ما از این موضوع محدود است، تصمیم گرفتیم شدت بحران را از طریق گفتگو با دهها نفر و به صورت محیطی ارزیابی کنیم.
دختر نوجوانی به ما میگوید: «اینکه در خانه بمانم بدون اینکه تحصیل کنم و آینده روشنی روبرویم باشد، احساس مسخرهای به من دست میدهد؛ احساس خستگی و بیتفاوتی نسبت به همه چیز. انگار دیگر هیچ چیز مهم نیست.»
او یکی از افرادی است که اقدام به خودکشی کرده بود. با او در حضور پزشکش گفتگو میکنیم. مادرش هم در اتاق حاضر است و چشم از دخترش برنمیدارد.
از او درباره نتیجه این مصاحبه میپرسیم و او در پاسخ میگوید: «هیچ چیز در زندگی تلختر از این نمیتواند باشد، به همین دلیل است که میخواهم حرفهایم شنیده شوند. فکر میکنم شاید با حرفهای من، چیزی تغییر کند. من معتقدم که اگر قرار است طالبان در قدرت بمانند، باید حرفهای ما را بشنوند و تغییرات مورد نظر ما را اجرا کنند.»دکتر امل به ما میگوید در حالی که در این شرایط زنان بیشتر آسیب دیدهاند، مردان نیز تحت تأثیر این بحران قرار میگیرند: «در افغانستان، به عنوان یک مرد، شما با این باور که باید قدرتمند باشید، تربیت شدهاید. اما در حال حاضر مردان نمیتوانند حرف خود را با صدای بلند بیان کنند. آنها نمیتوانند خانوادههای خود را از نظر مالی تأمین کنند. این واقعا آنها را تحت تاثیر قرار میدهد.»
و اضافه میکند: «متأسفانه، زمانی که افکار خودکشی به سراغ مردان میآید، به دلیل نحوه پیشبرد آن، بیشتر از زنان در تلاشهای خود موفق میشوند.»
در چنین فضایی از دکتر امل پرسیدیم چه توصیهای به بیمارانش دارد؟
او میگوید: «بهترین راه برای کمک به دیگران یا خود این است که خود را منزوی نکنید. میتوانید بروید و با دوستان خود صحبت کنید. با همسایههای خود ارتباط برقرار کنید. به نوعی یک تیم پشتیبانی برای خود تشکیل دهید؛ به عنوان مثال مادر، پدر، خواهر و برادر یا دوستان خود.»
خانم امل در ادامه شرح میدهد: «بعضی وقتها از آنها میپرسم الگوی شما کیست. به عنوان مثال، اگر نلسون ماندلا را به عنوان الگو انتخاب کردهاید، او 26 سال را در زندان گذرانده است، اما به دلیل ارزشهایش، زنده مانده و کاری برای مردم انجام داده است. با این روش سعی می کنم به انها امید و استقامت تزریق کنم.»
بررسی وضعیت سلامت روانی زنان در افغانستان
بر اساس یک مطالعه توسط کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان، بیش از 60 درصد از زنان افغان بهنوعی مشکل سلامت روانی را تجربه میکنند و تنها درصد کمی به دنبال درمان هستند.
دلایل شیوع بالای مسائل سلامت روانی در افغانستان، بهویژه در میان زنان، بسیار است. یکی از دلایل اصلی تغییر رژیم و بیثباتی سیاسی در کشور است. طالبان در آگست 2021 قدرت را در افغانستان به دست گرفتند، که بیشتر به افزایش نگرانیهای مربوط به سلامت روان کمک کرده است. طالبان سابقه ارتکاب جنایات علیه زنان و دختران را دارد و بازگشت آنها به قدرت باعث شده است که بسیاری از زنان در کشور احساس آسیبپذیری و ناامنی کنند.
سیاست های غلط طالبان
سیاستهای طالبان در قبال زنان مهمترین عامل کمککننده در شیوع بالای مسائل سلامت روانی در زنان افغانستانی بوده است. طالبان دختران و زنان را از رفتن به مکتب بالاتر از کلاس هفتم منع کرده و زنان را نیز از رفتن به دانشگاه منع کرده است. این سیاست عملاً فرصت تحصیل و پیشرفت شغلی را برای زنان سلب کرده است که منجر به احساس ناامیدی و یاس در میان زنان افغانستان شده است. علاوه بر این، طالبان زنان را از کار در اکثر حرفهها منع کرده است و تنها بخش کوچکی از زنان را در بخش صحت کار میکنند.
عدم دسترسی به آموزش
عدم دسترسی به آموزش، اشتغال و مراقبتهای بهداشتی منجر به افزایش نگرانیهای سلامت روان ازجمله افسردگی، اضطراب و اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) شده است. این وضعیت با تفسیر سختگیرانه طالبان از قوانین شریعت بدتر شده است که حقوق و آزادیهای زنان را محدود میکند و حقوق اولیه انسانی را از آنها سلب میکند.
ازدواج زودهنگام
علاوه بر بیثباتی سیاسی و سیاستهای طالبان در قبال زنان، عوامل دیگری نیز وجود دارد که به نگرانیهای مربوط به سلامت روان در میان زنان افغان میافزاید. یکی از این عوامل ازدواج زودهنگام است. در افغانستان، ازدواج دختران قبل از رسیدن به سن 18 سالگی، اغلب بدون رضایت آنها، رایج است. ازدواج زودهنگام میتواند منجر به فقدان تحصیلات، فرصتهای محدود برای پیشرفت اجتماعی و اقتصادی و افزایش خطر خشونت خانگی شود که همه اینها میتواند به نگرانیهای مربوط به سلامت روان کمک کند.
خشونت خانگی
خشونت خانوادگی یکی دیگر از عواملی است که به مشکلات روانی زنان افغان کمک میکند. خشونت خانگی در جامعه افغانستان رواج دارد و بسیاری از زنان آزار جسمی، عاطفی، جنسی و اقتصادی را توسط شوهران یا دیگر اعضای خانواده خود تجربه میکنند. ترس از خشونت میتواند منجر به اضطراب و افسردگی شود، درحالی که آسیب ناشی از سوءاستفاده میتواند منجر به PTSD و سایر نگرانیهای مربوط به سلامت روان شود.
فرهنگ افغانستان
فرهنگ افغانستان نیز نقش مهمی در نگرانیهای مربوط به سلامت روان در میان زنان ایفا میکند. انتظار میرود که زنان در افغانستان از نقشهای جنسیتی سختگیرانه پیروی کنند، که میتواند فرصتهای آنها را برای تحصیل، اشتغال و تعامل اجتماعی محدود کند. علاوه بر این، فرهنگ افغانستان برای شرافت و شرم ارزش زیادی قائل است، که میتواند به دلیل ترس از ننگ و تبعیض منجر به بیمیلی به درخواست کمک برای نگرانیهای مربوط به سلامت روان شود.
دسترسی به خدمات بهداشت روانی نیز در افغانستان بهویژه در مناطق روستایی محدود است. بسیاری از زنان به دلیل فقر، مشکل ترانسپورتی و موانع اجتماعی به خدمات بهداشتی ازجمله خدمات سلامت روانی دسترسی ندارند. این عدم دسترسی به خدمات میتواند به عدم درمان نگرانیهای مربوط به سلامت روان کمک کند و منجر به مشکلات سلامت روان درازمدت شود.
منبع: خبرگزاری آریا
کلیدواژه: سلامت روان زنان افغانستان اقدام به خودکشی ما می گوید میان زنان سلامت روانی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۱۵۱۰۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اعلام نتایج پایش سلامت روان ایرانی ها/ رتبه افسردگی در کشور
به گزارش خبرگزاری مهر، حامد مصلحی افزود: مهمترین استاندارد ما پیمایش ملی سلامت روان است که ۱۰ سال یکبار بررسی میشود که پژوهش بسیار سنگین و پُر هزینهای است که با نمونه گیری گسترده در کشور در سال ۱۴۰۱ به نتیجه رسیده و سال ۱۴۰۲ تحلیل دادههای آن انجام شده است.
وی در پاسخ به این سوال که نتایج پیمایش ملی سلامت روان چه زمانی منتشر میشود، گفت: ما امیدواریم که بتوانیم این پژوهش را اوایل تابستان به نتیجه قطعی برسانیم و چون انتشار بین المللی خواهد داشت در کشور هم اعلام خواهیم کرد و با انتشار آن میتوانیم آمار دقیق افسردگی و دیگر اختلالات روانی را به طور رسمی اعلام کنیم.
مدیرکل دفتر سلامت روان وزارت بهداشت افزود: آنچه را اکنون به طور قطعی میتوان عنوان کرد این است که بار بیماری افسردگی به تنهایی دومین رتبه را در بار بیماریهای بعد از بیماریهای اسکلتی عضلانی در کشور دارد و وقتی بار بیماری افسردگی با اختلالات اضطرابی که در رتبه ششم بار بیماریهای کشور است، جمع شود؛ این دو بیماری در مجموع بار بیماریهای روانی را در کشور به خود اختصاص میدهند که این موضوع نیاز به یک تمرکز ویژه دارد.
مصلحی با بیان اینکه وضعیتهای جهانی بر اساس مرزهای جغرافیایی و سیاسی تقسیم نمیشوند بلکه بر اساس فرهنگها تقسیم میشوند، افزود: به طور مثال در خصوص آسیب روزافزون و بسیار جدی مثل مساله خودکشی در همه کشورهای جهان از جمله کشور ما در حال افزایش است، اما به کشورهای اسلامی که میرسد ناگهان میبینیم که یک اختلاف معناداری در میزانش هست، رشدش شبیه هم است، اما اگر آنجا ۱۶ در صد هزار است اینجا حدود ۶ تا ۷ در صد هزار نفر است و علتش این است که اینجا باورهای مذهبی و عقاید دینی به عنوان عامل محافظت کنندهای است که ممکن است فرد آرزوی پایان زندگی کند، اما اقدام را به تأخیر میاندازد. در منطقه ما گزارشها به نحوی است که به طور جدی ما را مستثنی از کل دنیا نمیکند.
وی ادامه داد: وضعیت سلامت روان ما مثل سایر کشورهای دنیا نیاز به مداخله و ورود جدی دارد، اما در عین حال باید با شاخصهای یکسانی کشورها را با هم مقایسه کرد، چراکه ممکن است گزارشی بر اساس ملاکهای سبک زندگی و کیفیت زندگی باشد که این یک عددی در میآید که باید با کشورهای دیگر مقایسه کرد، اما ممکن است گزارشی مثل پیمایش ملی سلامت روان بر اساس اختلالات متعدد و اختلالات خفیف و شدید و متوسط باشد که دادههای جهانی دقیقاً مبتنی بر این سنجه نیست، بنابراین برای آنکه ما وضعیت را به درستی بفهمیم نیاز داریم که وضعیت کشورمان را با یک مقیاس واحدی با کشورهای مختلف دنیا بفهمیم به همین خاطر ما باید گزارشهای سازمان جهانی بهداشت را مورد تاکید بیشتری قرار دهیم.
مدیرکل دفتر سلامت روان وزارت بهداشت، با عنوان این مطلب که مسئولان کشور ما به خصوص مسئولان وزارت بهداشت باید در خصوص سلامت روان جامعه و افراد اهتمام کامل داشته باشند، گفت: در چهار سطح باید از عوامل خطر سلامت روانی اجتماعی جلوگیری کرد؛ اول، سطح حاکمیتی با توزیع متوازن ثروت و رفع تبعیضها؛ دوم، سطح مردمی با مشارکت فعال در جلوگیری از عوامل خطر؛ سوم، در سطح خانواده با آموزش مهارتهای زندگی و فرزند پروری و چهارم، سطح فردی با انتخابهای بازدارنده به جای انتخابهای پرخطر است.
مصلحی با بیان اینکه توجه به سلامت روان با تحت پوشش بیمه قرار دادن خدمات این حوزه در دستور کار وزارت بهداشت قرار دارد، افزود: برای نخستین بار یک روز از هفته سلامت، با هدف توجه دادن جامعه و مسئولان به اهمیت سلامت روان به نام «سلامت خانواده؛ سلامت روانی و اجتماعی» نامگذاری شد.
وی با بیان اینکه افزایش تعداد مراکز سراج به منظور افزایش دسترسی افراد به خدمات سلامت روان از جمله مهمترین برنامههای وزارت بهداشت است، گفت: اعتبارات حوزه سلامت روان به ۵ برابر افزایش پیدا کرد ما برنامهای به عنوان سراج (سلامت روانی اجتماعی) داشتیم، مراکزی که خدمات رایگان سلامت روانی اجتماعی طولانی مدتی را ارائه میدهند، این مراکز در گذشته ۲۳ مرکز بود در ۶ ماه گذشته ما تعهد ایجاد ۱۰۰ مرکز را از وزارت بهداشت داشتیم که تا الان تا ۳ برابر افزایش پیدا کرده و تا ماههای آینده به ۱۰۰ مرکز افزایش مییابد.
کد خبر 6088257 حبیب احسنی پور